داستان از جایی شروع شد که دیدم دوستان ورزشی و با استعداد من برای کسب درآمد ورزش را کنار گذاشتن و رفتند سراغ یک شغل به قول خودشان “نون و آب دار”.
تحمل این اتفاق و لحظات هم برای من سخت بود و هم جای تعجب داشت که چرا همه ی دنیا از ورزش کسب درآمد دارند و برای بچه های شان ورزش یک شغل محسوب می شود به جز کشور و بچه های سرزمین ما.
من هم که عاشق ورزش بودم و اواخر دوره لیسانس رباط پام پاره شده بود،
فرصت را غنیمت شمردم و برای ادامه تحصیل با یک تغییر رشته از صنایع رفتم به سمت مدیریت استراتژیک ورزشی و فوق لیسانس را در حوزه ی مورد علاقه ی خودم خواندم.
